تاريخ : شنبه 10 آبان 1393 | 17:8 | نويسنده : shahram

سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “

چـه جمـلـه ای !

پــــُر از کـلیـشه …

پـــُـر از تـهـوع …

جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :

” ســرد اسـت “…

یـخ نمـی کنـی …

حـس نـمی کنـی …

کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه

چـه سرمایـی را گـذرانـدم



نظرات شما عزیزان:

♥MƠƦƔƛƦƖƊ♥
ساعت14:37---11 آبان 1393
این شعــــرها بروند به جهنــــــم...



مــــن فقط...



دیوانه ی آن لحظـــــه ام



که قلبت...



زیر سرم دست و پا بزند...


♥MƠƦƔƛƦƖƊ♥
ساعت14:36---11 آبان 1393
اگر تو را دوست دارم


تو را آزاد می گذارم تا با هر انسانی که می خواهی دوست باشی …


چون تو را دوست دارم و به تو به چشم یک انسان می نگرم


نه اموال شخصی ام که باید دو دوستی حفظش کنم و مال خودم بدانم !


♥MƠƦƔƛƦƖƊ♥
ساعت14:34---11 آبان 1393
آسمان برای لحظه ای قرمز شد تا تو توقف کنی
تمام خیابان را بغض بند آورده بود
و دستان منجمدم همچنان تو را فریاد میزدند،
آنرا شال گردنی سفید تو میشنید
حتی کفشهایت برای ماندن زمین را چنگ میزدند،
اما تو بی تفاوت به تمام این حقایق ؛
رفتی …


♥MƠƦƔƛƦƖƊ♥
ساعت14:34---11 آبان 1393


بگذار
باران بیاید
و تو بیایی و بمانی
تا تمام خاطره را
زیر باران
تا یک نگاه عمیق
تا یک تبسم عاشقانه
تا لبخند
تا بوسه
تا یک آغوش گرم
پیش ببریم


♥MƠƦƔƛƦƖƊ♥
ساعت14:34---11 آبان 1393
خسته‌ تر از آنم
که لیوانی چای
آرامم کند …
آغوش گرم ترا می‌خواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لا‌به‌لای شاخه‌ها
سرک می‌کشد …
.برای دیدن چشمانت
برای لمس دستانت
برای با تو بودن
تا قیامت صبر خواهم کرد
فرقی نمی کند امروز باشد یا در فرداها
یقین در من موج می زند که روزی با تو خواهم بود…


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: